این زوکو هست اولش دشمن آنگ بود اما آخرا باهاش دوست میشه و بهش آتش افزاری آموزش میده
این مته ای هست که ازولا و سربازاش به وسیله ی این به خاک افزارا حمله کردن اما آنگ و گروهش اینو از تو خراب کردن
اینم موقعی است که آپا و آنگ که هم دیگه رو گم کرده بودن بعد مدت زیادی همدیگه رو میبینن(بیچاره ها)
اینم جاییه که وقتی آنگ میخواد با اراده ی خودش بره به حالت آواتاری باید از اونجا رد بشه
اینم اون کلم فروش گدا و بد شانسه که همیشه یه بلایی سر کلم هاش میاد دلم براش میسوزه.